روح خاک

تو روحی ، نه خاک . . . بیدار شو

روح خاک

تو روحی ، نه خاک . . . بیدار شو

۱. روحی که بیدار شد

اینجا می نویسم . بدون دغدغه بودن. بدون ترس از خودم . برای پیدا کردن خودم و آماده شدن برای زمانی ،روزی ، لحظه ای که فقط روح باشم و از این خاک رها

نظرات 2 + ارسال نظر
باقری 1389/01/03 ساعت 07:10 ب.ظ http://haqiqat.mihanblog.com

من خراباتیم از من سخن یار مخواه
گنگم از گنگ پریشان شده گفتار مخواه

من که با کوری و مهجوری خود سرگرمم
از چنین کور تو بینایی و دیدار مخواه

چشم بیمار تو بیمار نموده است مرا
غیر هذیان سخنی از من بیمار مخواه

با قلندر منشین گر که نشستی هرگز
حکمت و فلسفه و آیه و اخبار مخواه

مستم از باده ی عشق تو و از مست چنین
پند مردان جهان دیده و هشیار مخواه

عرض ادب واحترام وتبریک به مناسبت عیدنوروزبه شما دوست بزرگوارامیدوارم لحظات مبارک ومعنوی را دراین سال داشته باشین.ارادت

سلام
عید شما هم مبارک دوست عزیز
امیدوارم موفق و سربلند باشید
بازهم سر بزنین

نقاب 1389/01/04 ساعت 09:18 ب.ظ http://ps-neghab.blogsky.com/

عید شما مبارک...

ما هم منتظریم نوشته های شما را بخوانیم تا آزاد شدن از این عالم خاکی

عید شما هم مبارک
لطف دارین. من بیشتر منتظر بازخود آنها هستم از طرف شما بازدیدکنندگان .
باشد تا همه رها شویم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد